Omid

امید عشق منه..........

Omid

امید عشق منه..........

پرواز بیست و هشتم

یه بار یه جمله خوندم که می گفت: نداشتن تنها راه از دست ندادن....... شاید این جمله درست باشه، شاید خیلیا قبول داشته باشن.....اما من با اینکه قبولش دارم بازم از اینکه واسه یه مدت کوتاه داشتمت، و با اینکه نگاهت که می کنم قلبم ذوب میشه بازم از دوست داشتنت، از خواستنت احساس خوبی دارم....... حتی با اینکه از دستت دادم..... و دیگه به دستت نمیارم!!!!


داره قلبم واسه تو میزنه!!!

پرواز بیست و هفتم

یه وقتایی هوای دلتنگیت بدجور آسمون قلبمو پر میکنه

همون موقع دلم می خواد کنارم باشی، دستمو بگیری، آرومم کنی، بهم لبخند بزنی....... چقدر دنیای ما آدما مسخره است....... تمام دنیامون می شه یه آدم و همون یکیو ازمون دریغ میکنن!!!!


نمی دونم باید چیکار کنم که تو رو کنارم ببینم

نمی دونم کدوم کلون در رو باید بزنم

لبخند کیو بخرم

نمیدونم......


از دوریت کلافه ام..... نمی دونم غمگینم یا تنها...... تنها که نیستم یاد تو هیچوقت منو تنها نمیذاره! اما پس دستات کو؟ همونایی که باید پناه گریه ام باشه! نگاهت کو؟ همونی که باید خورشیدم بشه و نذاره تو سرمای دنیا قلبم یخ بزنه


دنیا خیلی نامرده!!!!!! خیلی..............

پرواز بیست و ششم

هردومون خسته ایم. تو یه جور من یه جور دیگه..... تو از شرایط زندگیت من از دوری تو.


بهم گفتی از این زندگی بریدی...... چقدر خسته ای و من چقدر غمگین که نمی تونم خستیگیتو ازت بگیرم!


دلم میخواد همدیگرو بغل کنیم آروم واسه چند دقیقه فقط واسه هم باشیم ولی چیکار کنیم که این زمونه ی نامراد نمیذاره!!!!!


دیشب حالم خیلی بد بود. خیلی به دستات نیاز داشتم. دوست داشتم دستتو بذاری رو پیشونیم آخه تب داشتم سرم داشت می سوخت..... امروز هم خیلی دوست داشتم ببینمت ولی نشد  کاشکی حداقل از دور میدیدمت........


خیلی دوستت دارم اما زمونه اجازه ی کنار تو بودن و لمس دستاتو بهم نمیده...... وقتی بهت نگاه میکنم آرامش عجیبی سرتاپامو می گیره. عاشق نگاهتم وقتی بهم خیره میشی و وقتی بداخلاقیامو تحمل میکنی و عوضش لبخند بهم تحویل میدی....... راستشو بخوای بعضی وقتا الکی عصبی میشم که بهم لبخند بزنی خودت که می دونی من خیلی لوسم!!!!!!!


دوستت دارم آرامشم.......