Omid

امید عشق منه..........

Omid

امید عشق منه..........

پرواز دوم

کلاسای دانشگاه شروع شدن. ما هم هی میریم و هی استاد نمیاد. هی استاد میره و ما نمیریم!!!!!!! پنج شنبه سیستم عامل داشتم ساعت ۶ تا ۸ عصر. ما هم هلک و هلک (درست نوشتم؟) پا شدیم رفتیم بعد آقایی در نهایت خونسردی گفت خانم استاد نمیاد! ما هم عصبانی شدیم اما خوب خشممون رو خوردیم . اینقدر حالم گرفته شد تا خونه پیاده خیابونا رو طی کردم . از دانشگاه تا خونه ی ما پیاده حدود یک ساعت و ده دقیقه است. به هر کی می گفتم می گفت: واقعاْ؟ بابا تو دیگه کی هستی!!!! 

امروز صبح هم جناب استاد تشریف نیوردن. نمیدونم دیگه کی میخوان بیان. با خودم گفتم شاید بخواد درسشو دو ترمه تموم کنیم. فکر کن یه درس تو دو ترم. 

عصر هم کلاس مورد علاقه ام یعنی زبان انگلیسیه. استاد خوبی داره اما پسرای کلاس تقریبا قریب به اتفاق توی کانال فارسی و کمی تا حدودی عربی و شاید هم زبانهای دیگر به جز انگلیش به سر می برند. 

در کل گیج می زنن. بهتر هر چه گیجی بیشتر دردسر کمتر!!!! 

نظرات 2 + ارسال نظر
شیما یکشنبه 18 مهر 1389 ساعت 20:50 http://in-rozha.blogsky.com

زهرای عزیزم....خوشحالم برای این شروع و آرزوم اینه که هر روز بیشتر به اوج بری....
خوشحالم که دوباره به روزای شیرین بر می گردی....
زود زود بیا دوست من

سلام شیما گلک خودم

منم خوشحالم که اومدی پیشم

یه دنیا ممنونم از لطفت

سعی خودمو می کنم زود زود بیام.

مرجان چهارشنبه 21 مهر 1389 ساعت 23:30

سلامممممم زهرا جونی من
خوب بیدی؟؟؟؟
من اومدم .
چخبرااا؟ سلامتی؟؟؟ مماخت چاقه؟؟؟
راستی مرسیکه اومدی پیشم عسیسم

سلام عروس خانوم
من خوب خوب خوب خوب خوبم

خبر جز سلامتی چیزی نیست
خوشحالم کردی دوباره اومدی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد